آورده اند که در سرزمین هندوستان شغالی بود که ترک دنیا کرده و از خوردن گوشت و آزار حیوانات دوری مینمود.
دیگر شغالان به او ایراد میگرفتند ولی شغال جواب داد که دنیا ارزش ندارد و نبایستی ظلم و ستم کرد، نتیجه آنکه او در زهد و بیرغبتی به دنیا معروف شد.
در جنگلی که او زندگی میکرد، درندگان و حیوانات وحشی بسیاری زندگی میکردند.
پادشاه آنان شیری بود که همه از او اطاعت میکردند؛ پس شغال را احضار کرده و با او خلوت نموده گفت: من در احوال تو تحقیق کردم و حالا میخواهم به تو اعتماد کرده و در زمره نزدیکان من باشی.
روز پانزدهم دی جمعیت فشرده در اهواز باعث شد تشییع در مسیری چندکیلومتری، تا بعدازظهر طول بکشد.
شهدا از اهواز به مشهد منتقل شدند تا طبق برنامه ای که حالا در زمان بندی آن تأخیر ایجاد شده بود از فرودگاه تا حرم امام رضا (علیه السلام) تشییع و در حرم طواف داده شوند.
شهدا از فرودگاه مشهد به طرف حرم حرکت داده میشوند، اما سیل جمعیت به حدی است که پیکرهای شهدا پس از چند ساعت به نزدیک حرم میرسند و نمی توانند آنها را به حرم ببرند.
چاره ای جز این نمیبینند که شهدا را به فرودگاه برگردانند تا به برنامه ای که در تهران تدارک شده بود برسند.
برنامه این بود که پیکرهای شهدا، عصر روز پانزدهم، از فرودگاه مشهد به فرودگاه امام خمینی (ره) و از آنجا به حرم حضرت امام (ره) منتقل شود. پس از آن، پیکر شهید سلیمانی، چند دقیقه ای به خانه اش برده شود. آخرین برنامه، شب در مصلای تهران بود که مردم در آنجا با حاج قاسم و یارانش وداع کنند.
قرآن کریم در آیات متعدد، از کوشش فراوان گروه هایی خبر می دهد که در همه ادوار تاریخ، با به کاربستن انواع حربه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، فیزیکی و نظامی، در برابر پیامبران و پیروان ایشان می ایستادند تا مردم را به هرشکل ممکن، از پیوستن به آنها بازدارند. در بین این حربه ها، شگردهای اعتقادی و فرهنگی (نظیر جلوگیری از استماع حق، مجادله، استهزاء، افتراء، اغفال توده ها، مظلوم نمایی، تشکیک، ایجاد فساد و نابسامانی، تحریف در دین) جایگاه ممتازی داشت؛ زیرا با تخریب زیرساخت اندیشه و باور مردم، آثار جراحات آن بر پیکردین و دین مداران، دردناک تر، مهلک تر و ماندگارتر و درمان آن در صورت امکان، دشوارتر و پرهزینه تر بوده است. این شگردها در هر عصری به تناسب، در اشکالی نوین به کار گرفته می شوند و در این دوران نیز چنان که شاهدیم، این حربه ها در قالب عناوینی فریبنده و به روز شده نظیر مردم سالاری، پیشرفت، دموکراسی، حقوق بشر و غیره، در جهت اغفال مردم و گریزان کردن ایشان از دین هم چنان به کار بسته می شوند.بدین جهت، توجه به آموزه های قرآنی در این مجال، به نحوی که بتوان به روشنی آن را با شرایط روز تطبیق داد، برای مسلمانی که دغدغه حفظ دین و جامعه دینی را دارد، اهمیت بسیاری پیدا می کند؛ تلاشی که این نوشتار در صدد انجام آن بوده است.
جهان امروز شاهد پا گرفتن و ریشه دواندن مکاتب مختلفی است که هر کدام به زبانی مدعی نجات و هدایت و احقاق حقوق بشریت هستند. از آن جایی که تکوین خلقت انسان به گونهای است که هیچ اندیشهای را جبراً نمیپذیرد، این گروهها برای اشاعه و حاکم کردن اندیشههای خود، به جای تحمیل نظرات، به بررسی شیوههای تقریب آراء مردم به آراء خود رو آوردهاند و در کنار آن، همزمان از ایجاد جاذبه و باور قلبی نسبت به این افکار نیز غافل نیستند. جذب قلوب مردم در مقدمه و در مؤخرهی تلاش برای تأثیرگذاری بر افکار آنان صورت میگیرد، چرا که حداقل نتیجهای که از جذب و انجذاب حاصل میشود ایجاد همانندی و همگونی و همشکلی در فرد مجذوب نسبت به عامل جذب کننده است.
از میان همه این مکاتب که افکار و دلها را به خود جلب و جذب میکنند، مکاتب مذهبی به حکم ریشه داشتن مذهب در فطرت، جایگاه برجستهای دارند. اما توجه به این نکتهی دقیق حائز اهمیت فراوانی است که امور فطری نیازمند رشد و پرورش و مراقبت شایسته و بایسته هستند و الا تحت فشار غرایز و شهوات، دسیسه و مدفون و یا در تاریک و روشن فتنهها و فریبها به مسیرهای انحرافی کشیده خواهند شد....
حضور انسان در عالم دنیا، درنگی بیش نیست و سپس سفرش را به عالم حقایق بالا ادامه می دهد.
از امام هادی (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: «از پدرم سؤال شد چرا این جماعت مسلمان از مرگ ناراحتند و آن را خوش نمی دارند؟
حضرت فرمودند: چون به حقیقت مرگ جاهلند لذت مرگ را ناخوش می دارند و اگر آنها مرگ را بشناسند و از اولیاء خدا باشند مرگ را بسیار دوست می دارند چون می دانند آخرت برای آنها بهتر از دنیا است.
سپس حضرت به کسی که سؤال کرده بود فرمودند: ای بنده خدا! چرا کودک و آدم دیوانه از خوردن داروئی که برای سلامت بدن او مفید است خودداری می کنند و از استعمال دوائی که درد و رنج آنها را بر طرف می کند اجتناب می ورزند؟
عرض کرد: چون کودک و دیوانه ی بیمار، از منافع و خواص دارو آگاه نیستند.
حضرت فرمودند: سوگند به خدائی که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را حقاً برای مقام پیامبری برگزید فایده مرگ برای کسی که خود را آماده مردن کند بیشتر است از منفعت دارو برای این شخص مریض. مردم اگر بدانند که به واسطه مرگ به چه نعمت های بزرگی می رسند مرگ را دوست خواهند داشت بیش از حد علاقه ی فرد عاقل محتاطی که داروی سلامت بخش و بیماری زدای خود را دوست می دارد.»
مرگ عبارت است از نوشیدن عصاره حیات که برای مؤمنان بسیار گوارا، لذت بخش و نشاط آور است و برای کافران رنج آور، اسفبار و اندوهناک.
مدتی که بشر روی کره خاکی به زندگی در عالم دنیا سپری می کند آنقدر کوتاه است که پروردگار متعال از آن تعبیر به درنگ و توقفی کوتاه می کند. چنان که در سوره مؤمنون می فرماید توقف و درنگ در مورد کسی به کار می رود که در حال طی یک مسیر طولانی است و در بین راه توقفی و درنگی دارد و سپس مسیر طولانی خود را ادامه می دهد.
نسبت تو و فرزندان فاطمه، نسبت برادر با برادر و خواهر نیست.
همچنان که نسبت من با علی، نسبت همسر و شوهر نیست.
نمیدانم به دست تضرع کدام دخیل بستهای یا دعای نیمه شب کدام دلشکستهای یا نفس اعجازگر کدام رسول کمر به کرامت بستهای، خدا لباس کنیزی این خاندان را بر تنم پوشاند.
این لباس آنقدربر تن من گشاد بود که من در آن گم میشدم اگر خدا دست مرا نمیگرفت.
این وصلت، هزاران پا از سر من زیاد بود اگر دست خدا مرا از زمین بلند نمیکرد.
تو مبادا گمان کنی که ما همسان و همشان این خانوادهی بینظیریم.