خبرنگار و عکاس آمده بود نه یکی و دوتا! دلیلش هم فوت پدر حاج قاسم بود.
من هم جزء همین عکاسها بودم که دیدم حاج قاسم اشاره می‌کند بروم کنارش.
با همان لبخند و نگاه مهربان گفت از این که اومدید تشکر، اما خواهشم اینه که به همکاراتون بفرمایید منم یه آدمم مثل بقیه مردم ایران، این همه گروه اومدید اینجا، هم زحمت شماست، هم شرمندگی من
#برشی_از_یک_کتاب
#حاج_قاسم
#اخلاص
قبل از طلوع آفتاب می‌آمد سر کار تعطیل هم نداشت.
حتی وقتی سر کار نبود، همه چیز را زیر نظر داشت.
زمانی که در مأموریت بود از ۲۴ ساعت، شاید نوزده بیست ساعت جلسه می گذاشت و کار می‌کرد.
یک بار آن قدر جلسه گذاشته بود که فرماندهان گفتند حاجی کی میخوابد؟
کلیپ سردار سلیمانی (حجم: 4.82 مگابایت)
💠با شهادت سردار سلیمانی مدل دلها خیلی عوض شد.
💠خون شهید می تواند به قدری اثر داشته باشد که آدم احساس کند آنچه آرزوی دل و مسیر زندگی اش بود چقدر نسبت به حق و شان واقعی انسان حقیر است.
💠یعنی آدمی با خود می اندیشد چقدر خود را کوچک فرض کرده بود که تمام آرزو به یک جسم تعریف شده بود درحالیکه می شود معامله بزرگی اتفاق بیفتد و خریدار وجود و قلب ما خودِ خدا باشد.
چهره‌ی انسان‌های بسیار صاحب عزت نفس و قوی را در ذهنتان مرور می‌کنید؛ مثلاً چهره‌ی شهید سلیمانی را در ذهنتان بیاورید با آن چشم‌های نرم و متواضعش؛ این مرد دنیای عزت نفس و تکیه بر خدا بود!
🕊🌷چهره‌ی شهیدان طهرانی مقدم، شهید همت، شهید کاظمی و شهید حججی را به یاد بیاورید.
🔸اینها اولیایی هستند که اولیا بودنشان با شهادتشان امضا شد.
🔹اینها اعتماد به نفس به معنای درست داشتند، ولی شما در نگاهشان ذره‌ای تکبر و غرور نمی‌دیدید. مالامال از تواضع بودند در عین قدرت نفس.
🍂 شهدا معصوم نیستند، اما نامشان در ردیفِ معصومین در قرآن می‌آید، در کنار انبیا و صدیقین ✅
در روایت آمده است که اولین قطره‌ی خونی که از شهید می‌ریزد، همه‌ی گناهانش پاک می‌شود🕊
🍃 و سردار بزرگ اسلام، سردار سلیمانیِ نازنین،
این پیروِ واقعیِ امام زمان که پیروی‌‌اش را در پیروی از ولی فقیه به عنوان نائب امام زمان، صادقانه و خالصانه و در هر شرایطی حفظ کرد و نشان داد؛
این شهید بزرگوار فرمود: "شهید نمی‌شوی مگر اینکه شهید زندگی کنی"
🍂 خدایا به ما فهمِ اینکه عزتِ واقعی و کرامت حقیقی و عظمتی که کوچکی در آن نیست را عنایت بفرما تا واقعاً مطلقِ خیر و خوبی و عظمت، آرزوی جان و روان و هدفِ زندگی‌مان شود و برنامه زندگی‌مان را تنظیم کند 🤲
🍃اگر عنایت به چیزی تعلق بگیرد
با کمترین کار، بیشترین و عالی ترین نتیجه را خواهید گرفت.
🍃نمونه عنایت همین سبک زندگی شهید سلیمانی است، سرود سلام فرمانده است، شهادت شهید حججی است و...
به اینها عنایت می‌شود
🍃با یک قدم، گویا بی‌نهایت قدم طی می‌شود.
لذا حتما دعا کنید و از خدا بخواهید روی نیتی که می‌کنید و علمی که می‌آموزید، عنایت بیاید🙏
🍃خاطره ی سیامک مره صدق(نماینده ی کلیمیان در مجلس شورای اسلامی) از #سردار_دلها🍃
🔹آنها که کت وشلوار پوشیده و پشت میزشان نشسته و دم از عدالت و صلح می زدند، باید حرف هایم را می شنیدند.
وقتی برای شرکت در جلسه ای پارلمانی به بروکسل رفتم، شرم را برای چند دقیقه هم که شده روی صورتشان آوردم.
🔸گفتم: «نمایندگان پارلمان اروپا پا روی پا انداخته و آب معدنی می خورند، آن وقت تنها کسی که از مسیحیان شرقی دفاع می کند، یک مسلمان ایرانی است. شما اروپایی ها باید از این موضوع خجالت بکشید.»
🍃برای منِ کلیمی، حاج قاسم یک مسلمان شیعه ایرانی نبود؛ یک ابرمرد بود.
کسی که ارامنه و آشوری و ایزدیهای سوریه را از دست داعش نجات داده بود.
کار نداشت طرف سنی است یا شیعه، مسیحی است یا دین دیگری دارد.
کار داشت به اینکه جان و مال و ناموسشان دست اجنبی جماعت نیفتد، کار داشت به امنیت منطقه، کار داشت به برقراری حکومت عدل الهی در جهان.
#برشی_از_کتاب
#سلیمانی_عزیز
🍃خاطره ی حجت الاسلام کاظمی کیاسری، از #سردار_دلها🍃
🍃شب که درست نخوابیده بود حالا هم که یک وقت استراحتی بین کارهایش پیدا شده بود قرآن را باز کرد.
یک ساعت تمام نگاهش ماند روی یک خط قرآن.
بعد قرآن را بست و رفت توی فکر.
🔹گفتم: «ببخشید حاجی چی دیدی؟»
🔸 گفت: «اگه بدونی قرآن چی میگه مسیر زندگیت رو پیدا می کنی، وظیفت رو هم میفهمی چیه.»
خیلی وقت ها این طور دیده بودمش؛ مختص آن روزش نبود.
#برشی_از_کتاب
#سلیمانی_عزیز
🍃خاطره ی همرزم شهید، از #سردار_دلها🍃
🔹کارگر گرفته بودیم.
فرستاده بودیمشان بروند سرویس های بهداشتی را نظافت کنند.
حاجی آمد توی بیت الزهرا
مستقیم رفت طبقه پایین پیششان، نگذاشت کارگرها دست بزنند.
🔸گفت: «همه برید بیرون.»
رو کرد بهم گفت: نذار کسی بیاد.
🔹قدغن کرد حتی خودم بروم.
در را بست و خودش ماند تنها
شیلنگ گرفت و همه جا را شست.
۴۵ دقیقه یک ساعت بعد آمد نشست.
🔸یک نفس راحت کشید و گفت: «منم تونستم به عزادارای حضرت زهرا یه خدمتی بکنم.»
🔹کار زیاد بود، حاجی اما سخت ترین را انتخاب کرده بود، سخت ترین و بی ریاترین را.
#برشی_از_کتاب
#سلیمانی_عزیز
🍃خاطره ی مهدی ایرانمنش، از #سردار_دلها🍃
🔹یک وقت هایی که دورهم می نشستیم حرف از شهادت حاجی هم پیش می آمد، طبیعی بود.
یک بار از سر شوخی گفتم: «حاجی ما عصبانی بشیم دعا می کنیم شهید بشید». بلافاصله گفتم: «بعد از صدوبیست سال ها.»
خوشش آمده بود.
🔸گفت: چرا بعد از صد و بیست سال؟ دعا کن الان شهید بشم.
🔹گفتم: حاجی حیفم میاد. حضرت آقا به شما نیاز داره، جبهه مقاومت به شما نیاز داره، جمهوری اسلامی به شما نیاز داره، دنیای اسلام به شما نیاز داره، باشید و خدمت کنید بعد از صدوبیست سال.
حاجی ول کن ماجرا نبود
