جامعه فاطمیه

مشخصات بلاگ
جامعه فاطمیه

۷ مطلب با موضوع «جملات قصار :: سردار سلیمانی :: برش کتاب» ثبت شده است

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۱۴ ب.ظ

منم یک آدمم مثل بقیه مردم ایران

خبرنگار و عکاس آمده بود نه یکی و دوتا! دلیلش هم فوت پدر حاج قاسم بود.

من هم جزء همین عکاسها بودم که دیدم حاج قاسم اشاره می‌کند بروم کنارش.

با همان لبخند و نگاه مهربان گفت از این که اومدید تشکر، اما خواهشم اینه که به همکاراتون بفرمایید منم یه آدمم مثل بقیه مردم ایران، این همه گروه اومدید اینجا، هم زحمت شماست، هم شرمندگی من

#برشی_از_یک_کتاب

#حاج_قاسم

#اخلاص

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۰۱ ، ۱۸:۱۴
عبد
سه شنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۱، ۰۲:۵۱ ب.ظ

شهید سلیمانی مرد خستگی ناپذیر

قبل از طلوع آفتاب میآمد سر کار تعطیل هم نداشت.

حتی وقتی سر کار نبود، همه چیز را زیر نظر داشت.

زمانی که در مأموریت بود از ۲۴ ساعت، شاید نوزده بیست ساعت جلسه می گذاشت و کار می‌کرد.

یک بار آن قدر جلسه گذاشته بود که فرماندهان گفتند حاجی کی میخوابد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۰۱ ، ۱۴:۵۱
عبد

🍃خاطره ی سیامک مره صدق(نماینده ی کلیمیان در مجلس شورای اسلامی) از #سردار_دلها🍃

🔹آنها که کت وشلوار پوشیده و پشت میزشان نشسته و دم از عدالت و صلح می زدند، باید حرف هایم را می شنیدند.

وقتی برای شرکت در جلسه ای پارلمانی به بروکسل رفتم، شرم را برای چند دقیقه هم که شده روی صورتشان آوردم.

🔸گفتم: «نمایندگان پارلمان اروپا پا روی پا انداخته و آب معدنی می خورند، آن وقت تنها کسی که از مسیحیان شرقی دفاع می کند، یک مسلمان ایرانی است. شما اروپایی ها باید از این موضوع خجالت بکشید.»

🍃برای منِ کلیمی، حاج قاسم یک مسلمان شیعه ایرانی نبود؛ یک ابرمرد بود.

کسی که ارامنه و آشوری و ایزدیهای سوریه را از دست داعش نجات داده بود.

کار نداشت طرف سنی است یا شیعه، مسیحی است یا دین دیگری دارد.

کار داشت به اینکه جان و مال و ناموسشان دست اجنبی جماعت نیفتد، کار داشت به امنیت منطقه، کار داشت به برقراری حکومت عدل الهی در جهان.

#برشی_از_کتاب

#سلیمانی_عزیز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۱ ، ۱۹:۱۰
عبد
دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۰۷:۰۲ ب.ظ

سردار سلیمانی و ارادت به قرآن

🍃خاطره ی حجت الاسلام کاظمی کیاسری، از #سردار_دلها🍃

🍃شب که درست نخوابیده بود حالا هم که یک وقت استراحتی بین کارهایش پیدا شده بود قرآن را باز کرد.

یک ساعت تمام نگاهش ماند روی یک خط قرآن.

بعد قرآن را بست و رفت توی فکر.

🔹گفتم: «ببخشید حاجی چی دیدی؟»

🔸 گفت: «اگه بدونی قرآن چی میگه مسیر زندگیت رو پیدا می کنی، وظیفت رو هم میفهمی چیه.»

خیلی وقت ها این طور دیده بودمش؛ مختص آن روزش نبود.

#برشی_از_کتاب

#سلیمانی_عزیز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۱ ، ۱۹:۰۲
عبد
دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۵۰ ب.ظ

شهید سلیمانی و عشق به حضرت زهرا

🍃خاطره ی همرزم شهید، از #سردار_دلها🍃

🔹کارگر گرفته بودیم.

فرستاده بودیمشان بروند سرویس های بهداشتی را نظافت کنند.

حاجی آمد توی بیت الزهرا

مستقیم رفت طبقه پایین پیششان، نگذاشت کارگرها دست بزنند.

🔸گفت: «همه برید بیرون.»

رو کرد بهم گفت: نذار کسی بیاد.

🔹قدغن کرد حتی خودم بروم.

در را بست و خودش ماند تنها

شیلنگ گرفت و همه جا را شست.

۴۵ دقیقه یک ساعت بعد آمد نشست.

🔸یک نفس راحت کشید و گفت: «منم تونستم به عزادارای حضرت زهرا یه خدمتی بکنم.»

🔹کار زیاد بود، حاجی اما سخت ترین را انتخاب کرده بود، سخت ترین و بی ریاترین را.

#برشی_از_کتاب

#سلیمانی_عزیز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۱ ، ۱۸:۵۰
عبد
دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۱۷ ب.ظ

اثر شهادت شهید سلیمانی در دنیا

 

🍃خاطره ی مهدی ایرانمنش، از #سردار_دلها🍃

🔹یک وقت هایی که دورهم می نشستیم حرف از شهادت حاجی هم پیش می آمد، طبیعی بود.

یک بار از سر شوخی گفتم: «حاجی ما عصبانی بشیم دعا می کنیم شهید بشید». بلافاصله گفتم: «بعد از صدوبیست سال ها.»

خوشش آمده بود.

🔸گفت: چرا بعد از صد و بیست سال؟ دعا کن الان شهید بشم.

🔹گفتم: حاجی حیفم میاد. حضرت آقا به شما نیاز داره، جبهه مقاومت به شما نیاز داره، جمهوری اسلامی به شما نیاز داره، دنیای اسلام به شما نیاز داره، باشید و خدمت کنید بعد از صدوبیست سال.

حاجی ول کن ماجرا نبود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۱ ، ۱۸:۱۷
عبد

روز پانزدهم دی جمعیت فشرده در اهواز باعث شد تشییع در مسیری چندکیلومتری، تا بعدازظهر طول بکشد.

شهدا از اهواز به مشهد منتقل شدند تا طبق برنامه ای که حالا در زمان بندی آن تأخیر ایجاد شده بود از فرودگاه تا حرم امام رضا (علیه السلام) تشییع و در حرم طواف داده شوند.

شهدا از فرودگاه مشهد به طرف حرم حرکت داده می‌شوند، اما سیل جمعیت به حدی است که پیکرهای شهدا پس از چند ساعت به نزدیک حرم می‌رسند و نمی توانند آنها را به حرم ببرند.

چاره ای جز این نمی‌بینند که شهدا را به فرودگاه برگردانند تا به برنامه ای که در تهران تدارک شده بود برسند.

برنامه این بود که پیکرهای شهدا، عصر روز پانزدهم، از فرودگاه مشهد به فرودگاه امام خمینی (ره) و از آنجا به حرم حضرت امام (ره) منتقل شود. پس از آن، پیکر شهید سلیمانی، چند دقیقه ای به خانه اش برده شود. آخرین برنامه، شب در مصلای تهران بود که مردم در آنجا با حاج قاسم و یارانش وداع کنند.

در مشهد اتفاقی می افتد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۱ ، ۱۹:۳۸
عبد